وب نوشته های یک دندانپزشک

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۶/۱۲/۱۰
    B.W
نویسندگان
  • ۰
  • ۰

فسقلک

امروز یه مریض داشتم تیپیک بچه انسان بود!!!!!!

اولش گفتم دخترم میخوام دندونتو بشورم ممکنه کرمه بیاد بیرون گازت بگیره نترسی ها....

مثل آدم وایساد براش بلاک زدم....

آخرش دیگه خسته شده بود یه کم گریه کرد ولی در نهایت خیلی گل بود فاطمه فسقلی 4 ساله......


چند روز قبلم 

مریضم کلاس اول بود یه ساعت به دستش بود هی نگاش میکرد میگفت 10 شد بریم دیگه مامان!!!!!!!

قابل ذکر است که نه و نیم بود.....

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

تحولات

امروز رویه ی کارمو تغییر دادم....


روزای شنبه، یکشنبه و دوشنبه دندون میکشم 

سه شنبه و چهار شنبه فقط پر میکنم

چون رفت و آمد میکنم و آمارامم خوب بودن روزای پنجشنبه off شدم نمیرم سر کار:))))))

اولا که رفته بودم شروع کردم به نوبت دادن ترمیمی دوماه رو نوبت دادم....جالب این بود هیچکی سر موقعش نمیومد ....هر کی میومد میگفتم صبر کن اگه مریضم نیومد پر کنم...

بعدش شنبه ها برای طول هفته نوبت میدادم اینجوری باعث شده بود بعضی مریضا که از روستا میان شنبه دیر برسن و نوبتا پر شده باشه....

رویه ی حالا اینه اسم هر کی میاد رو با شمارش مینویسم خودم روز قبل بهشون زنگ میزنم....حالا مشکل مریضایین که روز قبل میگن میایم و فرداش نمیان و من یه ساعت باید دیوارو نگاه کنم ....تصمیم گرفتم اگه دوباره اومدن به هیچ عنوان پذیرششون نکنم ....چون میتونن زنگ بزنن بگن نمیایم....

در مورد کشیدن هم اولا دندون همه رو میکشیدم بعضی روزا بیست تا مریضم داشتم که برا هر کدومشون چندتا هم میکشیدم ....

دیدم دارم به خودم ضربه میزنم ...پشت در زدیم فقط 8  نفر  پذیرش میشه حالا برا این هشت نفر هر چقدر میخواستن دندون می کشیدیم ....این جوری برا اینکه به 8 نفر برسن ساعت 4 صبح میومدن...اینجوری حق روستایی ها ضایع میشد...

عوضش کردیم گفتیم 4 تا بیمه روستایی 4 تا بیمه های دیگه...این وسط یه عده بودن هردو بیمه رو داشتن...باز حق بیچاره ها ضایع بود...

حالا عوضش کردیم نوشتیم سه روز اول هفته 15 نفر پذیرش میشه و برای هر کدوم یک دندان کشیده میشه....  هر چند میدونم تا حالا مشکل این بوده هی میگفتن تورو خدا دندونمو بکش حالا اضافه بر اون میگن تورو خدا چندتا دندونمو بکش.... 

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

نداشتن بی حسی

الآن چند روزه که لیدوکائین تموم کردیم برا اینکه مردمی که از ساعت 5 صبح میان سر خورده برنگردن یه بسته سیتانستی که داشتیم رو مصرف کردم.........

امروز یه مریضه با کلی اصرار موند تا دندونشو بکشیم.... حالا که نوبتش شد بهش گفتم دندونت سه ریشه ایه ممکنه در نیاد ....گفت نه من دانشجوام فردا امتحان دارم کلی هم معطل شدم حتما درش بیار...گفتم خب میرفتی بیرون گفت هزینش بالاست....گفتم کجا دانشجویی..گفت بروجرد .گفتم خب همونجا مرکز بهداشت داشت همونجا میکشیدی!!!!!!

بلاخره با اینکه معمولا دندون بالا با یک کارپول بی حس میشه ولی اون کاملا بی حس نشده بود یه کم صبر کردیم ولی بازم بی حس نشده بود ما هم ماده ی بی حسی نداشتیم....گفت تحمل میکنم....

خدا رو شکر دندون در اومد ولی مریضه خیلی درد کشید....

آخرش گفت بیرون دندون کشیدم درد نداشته اندازه ی 200 هزار درد کشیدم شما اینجا داروهاتون خوب نیست....منم گفتم از این به بعد بیرون دندون بکش اینجا نیا عوض تشکرتونه درست این بود دست به دندونت نمیزدم!!!!!!!!!

دید من خیلی به هم برخورده وقتی داشت قبضو میداد دوباره گفت خیلی درد کشیدم میخواست رو اعصابم باشه....دیگه نگاشم نکردم ولی تودلم موند بهش بگم حقت بود !!! من موندم همه با اون سیتانستا بی حس شدن حتی کسایی که دندون پایینشون بود...ولی اونو یه مرد دیگه بی حس نشدن اون مرده خودش گفت من تریاک کشیدم که ممکن بود اثر اون بوده باشه ....

تازه آخر وقت رئیس درمانگاه رفتن برام یه بسته کارپول آوردن.....


  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

بیماران سفارشی

اولا که نیلرام رفته بودم  بیمارایی که همکارا معرفی میکردن در صورتی که واقعا اورژانس بودن آخر وقت کارشونو انجام میدادم که حق کسی هم ضایع نشه....   

 

  ولی همه در مورد من فکر میکنن که هر کی بهم رو بندازه نمیپذیرم ولی واقعا اینطوری نبود من فقط میگفتم حق کسی ضایع نشه آخه بعضی همکارا ازم میخواستن مریض آخر و اول انجام بدم یا مریضی که وقت نگرفته بودو بین مریضا جا بدم که واقعا دلم نمیومد این کارو بکنم ..... آخه سر یکی از مریضا که نفر آخر بود همشون یه دور بهم رو انداختن که زودتر کارشو انجام بدم ولی حتی دوست نزدیکمم بهم رو انداخت نپذیرفتم و کار هر کدوم رو زمان خودشون انجام دادم بهشون میگفتم مریضارو خودش راضی کنه جاشون بیاد تو.... 

امروز خیلی خجالت کشیدم آخه دیدم یکی از بیمارا بهم نامه ای داده بود که پزشک مرکزمون اینو توش نوشته بود:

همکار محترم سرکار خانم دکتر....

با سلام و عرض ادب

احتراما خانم........که از آشنایان نزدیک می باشند جهت انجام پروسیجر دندانپزشکی به حضور معرفی می گردد. در صورت امکان و با عنایت و لطف حضرتعالی مورد پذیرش قرار گیرند. از لطف شما کمال تشکر و امتنان را دارم.

با تشکر مجدد

من که واقعا عرق شرم بر جبینم نشست یعنی انقدر هیولا هستم که پزشکمون انتظار داشتن روشونو زمین بندازم اونم برای بیماری که کارش یه معاینه و مشاوره بود.... و این متنو که شبیه توبه نامه است برام نوشتن ....

برای جبران این همه ادب این همکار بزرگوار دو تا دندون عقل فامیلشونو کشیدم.....

 ولی هنوز تو کف چهره ی خودم توی مرکزم:(((((

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

کودک

وای خدای من امروز یه مریضی داشتم ماه بود اسمش طه بود....

انقدر بچه ی همکاری بود که حد وحساب نداشت....از اولش هی میگفت میخوام سوزنو ببینم.... دیگه سوزنودید خیالش راحت شد تا آخرش آروم نشسته بود ..منم کارمو انجام میدادم....خدا اینجور بچه هارو زیاد کنه......

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

این روزا همه توی مرکز سیاه پوشیدند.... 


....شهادت شما ای امام مهربانم به ما یاد داد عزاداری برای شما امری شخصی نیست بلکه باید تمام اجتماع را درگیر کند....همه سیاه بپوشیم و مجالسی برای شما بر پا کنیم تا حق و ظلم را بشناسیم ....

ولی چه دشوار است قلبا با شما باشیم و اگر تیری به سویتان آمد با تمام وجود سپرتان باشیم.....

و چه تنهاست صاحب زمان ما که شیعیانی چون ما دارد....

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

آمادگی دفاعی

این روزا خیلی دلم برای آقای واو منشیمون و آقای عین رئیس مرکزمون میسوزه ....بنده خداها صبح باید با مریضای دندونپزشکی دعوا کنن ...همون طور که من جای خون رفتم اونا هم جای خون اومدن...

هر کی با مریضی مشکل پیدا میکنه این بنده خدا ها رو صدا میزنه...خود من دیگه با مریضا درگیر نمیشم سریع آقای واو رو صدا میزنم اون باهاشون دعوا کنه...

بنده خداها دیگه براشون اعصاب نمونده....خدا کمکشون کنه!!!!!!!!!

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

متلک

یه پسر پونزده شونزده ساله منو تو خیابون نیلرام دیده ...بهم میگه سلام دکتر!!!!!!!!

دوستش فکر کرده بود داره به من متلک میندازه!!!!!

برگشت به دوستش گفت به خدا دکتره:))))))

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

دندون نما

نقدر شکل دندونا متفاوته که مدام قدرت خدا رو تو ذهنمون میاره....مردم نورآبادم از این قاعده مستثنی نیستن ....این شکل پره مولرای یک بچه ی 14 ساله است که یکیشون سه ریشه این و یکیش ریشه های عجیبی داره....قطعا اگه رادیوگرافی اونا رو میدیدم نمیکشیدمشون چون واقعا کشیدنشون پر از ریسکه شکستنه....که الآنم میبینید یک ریشه ی یکیشون شکسته و با اپکسور درش آوردم....واقعا هم من و هم مریض شانس آوردیم...بلاخره خدا هم میدونه امکانات کمه لطفشو از ما برنمیداره!!!!!!!!!البته تا الآن خیلی دندون عقل بوده که ریشش دیگه کج بوده نتونستم در بیارم فرستادمشون بیرون جراحی کنن.....جالب اینه اکثر مولرای پایینشون سه ریشه ایین...توی بیمارستان صحرایی یکی از دکترا یه مولر پایین سه ریشه ای کشیده بود کلی ذوق داشت به همه نشونش میداد ...منم گفتم اکثر مردم اینجا مولرای پایینشون سه ریشه اییه خیلی ذوق نکن!!!!!! 

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

دیروز وقتی رسیدم مرکز مثل همیشه آقای واو بهم یه لیست از اسامی دادن...ولی یکی از مریضا یک لیست دیگه دستش بود میگفت این واقعیه!!!!!!!!!!!!!منم رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کنم مریضه داد و قال راه انداخته بود میگفت: خانم دکتر نمیذارم کسی بیاد تو من باید بیام تو....منم با عصبانیت از اتاق زدم بیرون به آقای واو گفتم مشکلو حل کنه منو صدا بزنه.....آقای واو و مریضه هم از جون و دل به هم فحش می دادن ...باید عرض کنم مریضه خانم بود .....

 

بلاخره آقای عین رئیس مرکز وارد قضیه شدن....

آقای واو میگفت مریضایی که نوشته ساعت یک و دو نصف شب اسم نوشتن ...اومدن در زدن آقای واو هم اسمشونو نوشته!!!!!!!!!!!!!!!ما هم بهش گفتیم آخه چرا درو باز میکنی دیگه عادت میکنن....

آقای عین هم که معلوم بود حرفای آقای واو روباور نکرده بودن طبق معمول  حق رو به بیمارا دادن ...گفتن از لیست اون خانمه مریض ببینم....بعدشم آقای واو ناراحت شدن...همین موقع زنه اومد تو اتاق شروع کرد به داد و بیداد که شما دارید حق منو ضایع میکنید....هرچی آقای عین میگفت بیرون باش ما حقو ضایع نمیکنیم انگار نه انگار همش میگفت این مریضا رو آقای واو با پارتی بازی نوشته!!!!!!!!کاری کرد که آقای عین بهش گفت ... خوردم تا از اتاق رفت بیرون....

زنگ زدن 110 !!!!!!!!!نمیدونم چی شد دیگه که آقای عین گفتن با همون لیست آقای واو مریض ببینم...یهو خانمه اومد و یهو خیلی مودب شده بود ...داشت باهام حرف می زد گفتم من فقط به حرف آقای عین گوش میدم....رفت دوباره اومد گفت آقای عین گفته فردا بیام ...منم گفتم خودش باید بهم بگه من دیگه به حرف شما گوش نمیدم ..در اتاق منو تهدید کردید گفتید نمیذارم کسی بیاد تو...........

خانمه میگه من غلط بکنم.....بهر حال رفت و امروز اومد ...اسمش نفر 6 بود ولی من بهش گفتم چون دیروز یک ساعت وقت من و مریضا رو گرفتی و اعصاب همه رو خورد کردی آخرین نفر اگه وسیله داشتم برات کار میکنم....براش کار کردم اونم کلی حلالیت طلبید...منم گفتم خدا میدونه حق با کیه شما هم واگذار به خدا اگه حقت نبودو دیروز این همه داد و قال کردی من که ازت نمیگذرم...اگه هم حقی داشتی خوب کردی براش جنگیدی!!!!!!!!

  • دکتر محیصا