وب نوشته های یک دندانپزشک

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۶/۱۲/۱۰
    B.W
نویسندگان

۵۱ مطلب با موضوع «روزمرگی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دگرگون

امروز صبح وقتی چشمامو باز کردم روم به دیوار بود و تختم شمالی جنوبی بود و دیوار سمت شرق بود به عبارت ساده تر من به پهلوی چپم خوابیده بودم و به عبارت ساده ترتر از روی دنده ی چپ بیدار شدم اونم با صدای گردو شکستن هم اتاقیم در ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه ...حداقل انقدر زود پا میشی یه کم زودتر پا میشدی نماز من قضا نشه :( کلاسم ساعت ۹ و نیم بود ولی واقعا خوابم بهم خورده بود و عصبی بودم و همون موقع پا شدم لباس پوشیدم و اومدم دانشگاه بدون اینکه هم اتاقیم به اندازه ی سر سوزنی درکم کنه ... اصلا روز خوبی تو دانشگاه نداشتم انگار استادامونم از دنده ی چپ بلند شده بودن ... ساعت یک دوباره کلاس داشتم این دیگه خیلیییی خوب بود چون با وجود گشنگی و ناهار نخوردن آقای شین همکلاسیم برای هممون کیک و آبمیوه و پاستیل خریییدن..... از اینجا به بعد خوب پیش رفت انگار اثر دنده چپ تا ظهره :) ظهر اومدم اتاق دیدم یه تشت بزرگ وسط اتاقه مربوط به هم اتاقی جان و اتاق بوی نم گرفته پنجره رو باز کردم و روی تخت ولو شدم،  یک ساعت بعد با صدای خراش قاشق ته قابلمه روحی بیدار شدم ...  از جمله تفاوت های من و هم اتاقیم نظم در وسایله که اصلا این دوستمون بهش اعتقاد نداره  ... یک تفاوت دیگر اینکه من شبا دیر میخوام و هم اتاقیم زود مثلا الان دارم با گوشیم روی تختم در اتاق تاریک پست میزارم البته جنوبی به شمالی خوابیدم نور گوشیم به صورت هم اتاقیم نپاشه ؛)... و تفاوت دیگر ولیوم صداست که دوستمون خیلی ماشا الله پر قدرت هستن و به غار تنهایی من خدشه وارد میکنه و بعد من آشپزی دوست دارم و دوستم شیرینی پزی در خرید وسایلشون به مشکل بر میخوریم علایقمون متفاوته ... حرف مشترک هم متاسفانه نداریم :( اصلا انگار دنیامون فرق داره با هم  شاید یک نفر سوم‌بیاد پیشمون روابطمون تعدیل بشه ... بگذریم 

شهری که درس میخونم مهد هنره ... هرجا نگاه میکنی اثر هنر رو میبینی بخصوص معماری آثار باستانی ... و حال در این مهد هنر تصمیم گرفتم برم کلاس خطمو ادامه بدم ... خدا رو شکر یک استاد خوب پیدا کردم و امروز دیدمشون چقدر خطشون قشنگ و آرامبخش بود ... وای دوباره صدای صریر قلم ... 

پی نوشت: صبح نذر کردم یک هم اتاق سوم برامون بیاد. من و هم اتاقیم خیلی متفاوتیم نفر سوم یا شبیه منه یا هم اتاقیم یا هیچکدام، اگر شبیه من باشه از تنهایی در میام و اگر شبیه هم اتاقیم باشه راحت میتونم بدون ناراحتیش از اتاق برم الان تمام نگرانیم اینه اگر بخوام جدا بشم هم اتاقیم ناراحت بشه اگر هم هیچکدام باشه که ان شا الله نباشه ...فعلا برامون هم اتاقی نمیاد حداقل تا ترم بعد مهرماه ... خدا رو شکر با تمرین خط حالم بهتر میشه ... چقدر خوشنویسی خوبه همه ی غم هاو درد ها سیاه مشق میشه روی سفیدی دل کاغذ...امروز کلی حال و هوام با خوشنویسی عوض شد بخصوص که محل کلاسم خیابون عشاقه هر هفته تنهایی میرم اونجا ... هر چند هم اتاقیم اصرار داره بیاد کلاس نقاشی که کنار کلاس خط منه و به تنهاییم خدشه بزنه :)

  • دکتر محیصا
  • ۱
  • ۰

نگار

بعضی وقتا آدم فقط دوست داره تنها باشه تنهای تنها ... و هرصدایی توی این تنهایی چقدر بلندتر شنیده میشود ...

بعد از مدت ها یک فیلم خوب دیدم ... نگار ... 

لحظه ای که پدر و دختر چشم در چشم هم نگاه میکنند با کلی ناامیدی و عشق و ترس برای اتفاقی که برای هردو می افتد و هیچکس نمیتونه جلوشو بگیره ... :(

  • دکتر محیصا
  • ۱
  • ۰

خیابون

شهری که درس میخونم یک خیابون داره به نام خیابون عشاق ... و امروز زیر بارون کنار دوستم سمیه در خیابون عشاق آهنگ بارون قمیشی رو گوش میکردیم :)

  • دکتر محیصا
  • ۱
  • ۰

حرم

دلم بدجوری گرفته بود ... یه جایی میخواست پر از نور و آرامش ... یهو تصمیم گرفتم برم قم ...ظهر راه افتادم و نماز مغرب حرم بودم ... چقدر آرام و سبک شدم ... انگار آدم تواین عالم نیست ... بعد نماز سریع برگشتم ... شب رسیدم با کلی آرامش و انرژی مثبت 

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

بی غیرتی

قدیما طلاق خیلی قبح داشت ...یادمه خاله ام میخواستن جدا بشن15 سال تلاش کرد تا شوهرش راضی شد ....

الان خیلی خیلی راحت مرده تو چشم زنش نگاه میکنه میگه مال بد بیخ ریش صاحبش برو خونه بابات دلمو زدی:(((


قدیما مردا از بچه به عنوان یک اهرم استفاده میکردن زنشونو نگه دارن یا زنها با مهریه بلایی به سر شوهره میاوردن به طلاق فکر نکنه .... 
الان مرد میگه بچه رو هم نمیخوام برا خودت مهریه ت رو هم حلال نکنی اینجوری بین زمین و آسمون نگاهت میدارم ... برو حلال کن تا راهت طلاقت بدم .... 

این کل خلاصه ی سه تا سناریو زندگیه که مرد طلاق میخواد ... و علتشم اینه خانمی که برای به دست آوردنش چندین بار رفته خواستگاری اما الان دیگه دوستش نداره ... 

نمیدونم شاید خیلی هم خوب شده که طلاق انقدر راحت شده آدما مجبور نیستن با خودآزاری کنار هم بمونن و هم رو تحمل کنن ... اما چه بلایی سر محبت و عاطفه و عشق اومده که انقدر دم دستی شده ... چرا مردم انقدر دمدمی مزاج شدن ... فکر میکنم شیوع این اتفاقات داره زیاد میشه و این اصلا خوشایند نیست ... بخصوص بین مردا انگار خیلی زنهاشونو با بیرون خونه مقایسه میکنن با ایده آلهایی که تو ذهنشون از نوجوونی ساختن ... انگار مردای قدیم کم توقع تر بودن .... شایدم زیبایی تو کشورمون خیلی تغییر کرده انقدر که تاتو و اپیلاسیون و لیزر و هاشور و بوتاکس و هزار و یک روش اومده که معیار زیبایی زن ها عوض شده و ذایقه ی مردا تغییر کرده ... 
دوستم خیلی محجبه نیست ولی برام جالب بود تو این دنیای وارونه دنبال همسری میگرده که نمازخون باشه و قلبا معتقد بهش گفتم چرا ؟گفت میخوام انقدر خودش ایمان داشته باشه که بتونه برای بچمون اعتقادشو تبیین کنه ... خیلی  قشنگ بود 
چقدر در معیارامون تربیت نسل بعدمونو فراموش کردیم .... 
  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

درد دهان

فکر می کنید غم درد دهان چیه و کی باید این غمو بخوره ؟؟؟؟


اکثر بچه ها دندونای شیریشون پوسیدگی داره ...خیلی از بچه ها هنوز نه سالشون نشده دندون آسیای اول دایمیشون که شش سالگی دراومده به شکل افتضاحی خراب شدهناراحت


اکثر مردم ما التهاب لثه و جرم دندون دارنناراحت


تو سن جوانی و نو جوانی باز هم مردممون دندونایی دارن که به شدت خرابه و نیاز به درمان داره


اما چرا مراجعه نمیکنن؟


1.به اهمیت مسأله واقف نیستن 


2.به کار دندونپزشکی اعتقاد ندارن


3.مشکل مالی وجود داره 


یک قسمت بزرگی از اون به فرهنگ سازی و واقف کردن به اهمیت برمیگرده اما قسمت مالیش مساله ایه که اصلا قابل اغماض نیستناراحت


متاسفانه بخش دولتی که شامل مراکز بهداشت زیر دانشگاه میشه بودجه میلیاردی دریافت کرده تا درد دهانو دوا کنه :با معاینه و فیشورسیلنت و فلورایدتراپی و بعضی جاها با حضور دندونپزشکی باوجدان ترمیم هم انجام میشه ...بیشترشم میشه کارانه ی دندونپزشک و کاردان البته اگر نشتی های مالی اداراتمونو نادیده بگیریم ...


تازه اون فلوراید و فیشورم گاهی درست انجان نمیشه روی دندون پر از دبری فلوراید میزنن و به بچه هایی آموزش بهداشت میدن که مسواک هم ندارن ناراحت


توی این مدت کاریم بهترین روشی که برای حل درد دهان توجهمو جلب کرده ...بیمه ی نیروهای مسلح بوده که خیلی جدی و سفت و سخت اجازه نمیده کسی از دفترچه کسی استفاده کنه و به خوبی هم خدماتی مثل عصب کشی و ترمیم و حتا بعضی کارهای تخصصی رو تحت پوشش قرار داده لبخند


کاشکی اون بودجه های میلیاردی رو صرف بیمه کردن مردم میکردن ... 


یا حداقل بررسی کنن آیا با دهها برابر کردن بودجه درد مردمم ده برابر خوب شده یا نه ...


 نمیخوام منکر خوبی های طرح تحول نظام سلامت بشم ... اما نسبت به بودجه اش اهدافش تامین نشد....

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

پایتخت

اولش با یک ریتم کند که گویا روزمره ها و سنت ها رو نشون میده شروع شد ... کم کم خود واقعی آدمایی رو نشون داد که کمتر توی تلویزیون جا داشتن ... خود واقعی آدمایی که همیشه کنارمونن ... آدمایی که قضاوت می کنن... دو به هم زنی می کنن ... فقط منافع خودشونو میبینن ... پارتی بازی براشون یک امر عادی و روتینه (چه بسا برای اینکه پارتیشون بگیره نذری هم بکنن و از خدا کمک بگیرن) ...


و حالا اگر اون پارتیشون اهل پارتی بازی نباشه .... دریایی از تهمت و بداخلاقی ها نصیبش میشه یا باید شغلشو کنار بذاره یا اقوامشو یا بمیره ...و اگر این انسان های خوب شغلشونو کنار بذارن معلومه پست ها نصیب چه کسایی میشه!!! مثل تنازع برای بقاست کسانی که به اصطلاح رایج و مردم پسندانه کار راه اندازهستن و روی مردمو زمین نمیندازن!!!! همیشه هستن و بالاتر هم میرن


این حکایت تلخ مردم ماست ... مردمی که همیشه از بند پ بد میگن اما ازش مثل یک امر روتین  استفاده می کنن ... خیلی ها هم ممکنه در حالت عادی بهش نیاز نداشته باشن و لیاقت کارشونو داشته باشن اما از ترس اینکه نکنه جاشون توسط یک بند پ دار اشغال بشه متوسل به همین ریسمان بشن ... تلخه تلخ تلخ دل شکسته


البته آخر فیلم همه متنبه شدن و به خیر و خوشی گذشت به قیمت سکته کردن فامیل درستکار!!!!!


البته در واقعیت با وجود سکته و مرگ هم این سبک و سیاق تغییری نمیکنه ....


با احترام تقدیم به عوامل سریال پایتخت

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

ماه رمضون

از جمله امتحانات الهی در این ماه مبارک بیدار شدن در سحر هاست گریه


خواهرم اومد بیدارم کنه و بعد از کلی تلاش من شرمنده پشتکار و امیدش برا بیدار شدن خودم شدم ..... با خودم گفتم بذار با لبخند با خواهرم روبرو بشم برا همین با لبخند گفتم الان وقت بیدار شدنه؟؟؟ اونم گفت آره...


منم خیلی منطقی دوباره پرسیدم الآن وقت بیدار شدنه یا خوابیدن؟؟؟ ایشونم با کلی خنده گفتن بیدار شدن ....


نمیدونم چرا حس کردم باید قهقهه بزنم تو خواب سوال


 بعدشم اصن هیچی یادم نمیومد این مکالماتو برام تعریف کردن قهقهه

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

انتقاد

دوست دارم نیمه ی پر لیوانو ببینم ولی گاهی اوقات نیمه ی خالی خیلی تو ذوق میزنه دیگه مجبورم ببینم ... حالا هم میخوام به بحث انتقاد توکشورمون یه کم غر بزنم ... 


کلا ملت ما در زمینه انتقاد ید طولایی دارن ...


یعنی از چیزی بدشون بیاد با خاک یکسانش میکنن اگرم خوششون بیاد شش دنگ دفاع میکنن هیچ نقصی رو هم وارد نمی دونن ... این میشه که اگر در هر دوره ای از منتقدا بپرسیم اوضاع احوال چطوره چنان همه چی رو بغرنج نشون می ده که سرتو میذاری زمین وجان به جان آفرین تسلیم می کنی .... نتیجه ی این انتقادای غیر منصفانه که گاهی هم از سر دلسوزی نیست میشه به هم خوردن آرامش ....


ولی اگر هم نکات مثبت دیده بشه و هم منفی میشه انتقاد سازنده و باعث شکوفاییه ... یعنی میشه یه روز شکوفا بشیم گریه

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

خندوانه

برنامه کوله پشتی یادتونه ... کم کم اسمش شد ماه عسل ... و علت جذاب بودنش هم رک بودن مجری و به چالش کشوندن مهمونا بود اما عاقبت این رک گویی ها گاهی به سمت تحقیر و توهین مهمونای برنامه می رفت و متاسفانه بین خیلی از مجری ها باب شد ... 


ولی حالا ورق برگشته مجری به میدون اومده که میشه صداقت و شادی رو با همه وجود تو برنامه اش حس کرد .... بدون ریا رک هستن ولی قصد به چالش کشوندن کسی رو ندارن ... برنامه ای که گاهی تو این سن و سال با شعر خوندنشون دست می زنم و از ته دل میخندم ... 


برنامه ای با احترام و محبت به تمام مردم ایران بدون هیچ گرایش سیاسی .... 


با احترام و تشکر تقدیم به رامبد جوان ....

  • دکتر محیصا