در رابطه با دعوای پست قبلیم رفتار آدما این قضیه رو شدیدا پیچیده کرده!!!!
ماماها کاف و نون: از من کلی دفاع کردن هم جلو روم و هم پشت سرم....ولی حرفا و حرکات بقیه رو بهم منتقل میکردن!!!
آقای واو : جلوی خودم که فقط داشت مرده رو نیگا میکرد....پشت سرم میگفتن اون بوده برگه استشهاد به مرده داده خودش میگفت تا چند روز باهاش قهر بوده....
رئیس مرکز :ازم دفاع کرده بود حتی مریض گفته بوده من ترسیدم هپاتیت گرفته باشم رئیس بهش گفته بود بیا من ببوسمت تا اگه گرفتی منم بگیرم:)))))))
آقای میم مسئول داروخانه مرکز: جلوی خودم ازم دفاع کرد...و مدام به مریضه میگفت ازمن شکایت نکنه... وقتی دعوا تموم شد اومد بهم گفت دکتر مرکز به مریضه گفته برو شکایت کن... انگار یه سماور آب داغ روم ریختن....
کلا اشک تو چشام جمع شد گذاشتم بعد از همه مریضا رفتم اتاق دکتر جهان....
گفتم :شما توی دانشگاه اخلاق پزشکی خوندید
بنده خدا صورتش کلا تغییر کرد از لبخند توی غم رفت گفتن بعله خوندم
گفتم چرا از همکارتون دفاع نکردید
گفتن شمام همیشه زود قضاوت میکنید...من به روش خودم ازتون دفاع کردم به مریض گفتم تبخالتون ربطی به دندانپزشکی نداره اگه فکر میکنی باید شکایت کنی برو شکایت کن.....اگه میگفتم شکایت نکن بیشتر فکر میکرده قصوری صورت گرفته ...درست میگفتن این بهترین روش دفاعه:)))))))
منم گفتم ولی مریضه هم بهم گفته شما یه عالمه دارو براش نوشتید....گفتن بیمار به من قارچ پاشو نشون داده برا اون دارو نوشتم.....
یعنی فقط مونده بودم چطور عذر خواهی کنم....انقدر باشخصیت بود میگفتن چون میدونم تحت فشار بودی ازت ناراحت نشدم ولی اگر در حالت عادی بهم میگفتی خیلی خیلی ناراحت میشدم.....
هنوز که هنوزه هر وقت میبینمش از رفتارم خجالت میکشم....
نکته اخلاقی:فهمیدم تو محیط کاری یه گوشم در باشه یه گوشم دروازه چون آدما که از هم بدشون میاد همش دنبال خراب کردن همدیگه ان.....
بعد از اتاق دکتر جهان...رفتم اتاق دکتر فرنیا دیدم آقای میم داروخانه همه چیو برا ایشونم گفته....یعنی خاله زنکن همه مگر اینکه خلافش ثابت بشه.....
- ۹۲/۰۶/۱۶