وب نوشته های یک دندانپزشک

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۶/۱۲/۱۰
    B.W
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پریودنتولوژی اصفهان» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

کیس بورد

یکی از غول های تخصص که درواقع غول آخره، کیس بورد هست، یعنی یک بیمار باید پیدا کنیم که چهار قسمت فکش جراحی بخواد ... تا اینجاش که به سختی پیدا میشه ... قسمت دردناکش اینه باید از مرحله به مرحله ی جراحی عکس بگیریم ... و واقعا حس بدی از این کار دارم ... اینکه مدام باید لب و گونه و زبون مریض رو کنار بزنم و اونم کلی اذیت بشه که یک عکس خوب ازش دربیارم ... اصلا نه خوشایند مریض نه من ... ولی مجبوریم 😥😥😭😭 نمیدونم چرا تو سیستم آموزشی به این قسمت حقوق بیمارا توجه نمیشه ...
  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

شکرین کابوس

پارسال بعد از امتحان ارتقا رفتیم شهربازی، خیلی وقت بود نرفته بودم و سوار یک وسیله شدم که اسمشو نمی دونم چی بود ولی وقتی رفتیم اون بالا یادم اومد من ترس از ارتفاع دارم داشتم سکته می کردم و چشمامو بسته بودم و فقط به زهرا می گفتم کی تموم میشه .... انقدر اومد و رفت تا تموم شد. 
سال دو رزیدنتی عین همون وسیله بود روزا میومد و می رفت و من کرخت از یه عالمه کار و درس فقط امروز رو انتظار می کشیدم ... هفته هایی که بیش از دوتا سمینار داشتیم، اضافه شدن استرس و هیجان اولین جراحی های گرفت و ایمپلنت، کارای پروپوزال، رفتن به کلاس خط و زبان و رفتن به مطب استادم و... من که حتما باید ظهرا می خوابیدم این اواخر برای امتحان ارتقا فقط ۵ ساعت می خوابیدم ... اما این کابوس تموم شد با پایان آزمون ارتقا و نمره ی بالای زبان و قبولی در آزمون خطی که کاملا بیخیالش شده بودم و روز آخر دوستم اسممو نوشت، این کابوس الآن برام یک خواب شیرین شده از استادای مهربونی که در لحظات آخر امروز هم با انرژی مثبتشون استرسمونو کم کردن ... این کابوس شیرین بخشی از زندگی و خاطرات من شده که در عین تمام سختی هاش لحظاتی رو از ته دلم خندیدم و لذت بردم ... لحظات بی شماری از بودن کنار همکلاس ها و هم خوابگاهیام ... از شیرینی خوردنمون بعد کلاس زبان ... از قدم زدن کنار زاینده رودی که بواقع زیباترین رود عالمه ... از شیطنت و بازیگوشی هامون سر سمینارا و از لحظات خاصی که با قلبم حس کردم دامن مهر خدا رو ... امشب وقتی منتظر تاکسی بودم که برم ترمینال صدای صوت نگهبان خوابگاه میومد که دعای کمیل رو زمزمه می کرد حس می کردم عالم حول این کلمات می چرخه با یک نسیم ملایم برگا و زمین و زمان و آسمان حول این معرفت می چرخید ... چه مباهاتی خداوند به مولا علی(ع) دارن و چه دلربایی مولا برای خدا ... و ما چقدر خوشبختیم که بندگی رو از میان زیباترین جملات عاشقانه مولا علی (ع) یاد می گیریم ...
پی نوشت: الان دوست دارم فقط موسیقی گوش بدم ... سرمو روی بازوی مامان بزارم و باهم کلی فیلم بیخود توی تلگرام ببینیم و بخندیم... الان دوست دارم یه چایی رو با آرامش بخورم و مز مزه کنم بدون اینکه بخوام خوابم رو کم کنه ... الان فقط میخوام زخم زندگی رو با پنبه ی نرم محبت و عشق ببندم ...
  • دکتر محیصا