وب نوشته های یک دندانپزشک

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۶/۱۲/۱۰
    B.W
نویسندگان

۵ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ارفاق

خواستم با یک سیستم ارفاقی دانشجوها رو غافلگیر کنم که خودم غافلگیر شدم. دوهفته پیش یک کوییز گرفتم ولی صحیحش نکردم، بعد دو هفته  به بچه ها برگه های کوییز قبلیشونو دادم و بهشون گفتم اگر جایی رو اشتباه نوشتن اصلاحش کنن ... انتظار داشتم بعد از دوهفته از امتحان فهمیده باشن اشتباهاتشون چیه یکی دو نفرشون درست کردن بقیه نگام میکردن بدتر اونی بود که دوتا از سوالای درستش رو هم اشتباه کرد😢

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

معلم گول زنون

من تا جایی که بتونم مچ دانشجوهامو نمیگیرم ولی بعضیا خیلی تابلو هستن به دانشجوی پریو۵ ام گفتم پرونده بیمارت ناقصه برودرستش کن وقتی رفتم خواستم اعدادی که نوشته رو چک کنم گفتم پروبت کو دیدم اصلا پروب(وسیله سنجش) رو نداره و همه ی اعداد رو از خودش نوشته حداقل پروب میاوردی که من فکر کنم یه چیزی اندازه زدی خلاصه دیگه عصبانی شدم و گفتم پرونده ی ناقص قبول نمیکنم و بشین از اول چک کن....😤😤😤😤😤😤😤

  • دکتر محیصا
  • ۱
  • ۰

زندگی

اگر شما که دارید این متن رو میخونید، دخترید؛ بدانید و آگاه باشید اگر عاشق کسی هستید و مدام به او توجه میکنید و دورش میگردید و اونم فقط باهاتون صمیمیه ولی برای ازدواج پیشقدم نمیشه خواهش میکنم وقت ارزشمندتونو تلف نکنید اصلا تلف نکنید چون طرفتون قصد ازدواج نداره و فقط داره از توجه شما به خودش اعتماد به نفس میگیره ... و پشت سرتونم بهت میخنده... اینو خودمم تا حالا نمیدونستم تا الان که همسرم یک همکلاسی دارن که خیلی درسش خوبه و مجردم هست و از قضا یکی از همکلاسی های خانم هم که دختره و بسیار با شخصیت و مودبه، سعی در ارتباط برقرار کردن با ایشون داره... کل پیامای دختر رو که برای دوستاش تعریف میکنه و چندوقت پیش یه چیزی گفته بود که دوست داشتم کله شو بکنم گفته بود این دختره اومده جلوم ماسکشو دراورده که ببینمش منم خوشم نیومده .... اییییییییییی تفو بر این چرخ گردون تفو.... تازه به همسرم گفته به خانمت بگو بین دانشجوهاش یا همکاراش یه دختر خوب برام گیر بیاره ... منم گفتم به خاطر اینکه پشت سر همکلاسیتون حرف زده عمرا کسی رو معرفی کنم ... بهشم بگو تو برو آدم همی باش ... 

اگر هم پسرید و دارید این پست رو میخونید باید بگم یک کم جنبه داشته باشید اگر یک دختری بهتون توجه میکنه و قطعا میفهمید قصدش ازدواجه و شما تمایلی ندارید نه بازیش بدید نه پشت سرش حرف بزنید ... غیرت داشته باشید 

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

فلک

این هفته کلا ساکن شهر محل طرحم شدم و از اونجایی که هنوز بهم خوابگاهی ندادن توی هتلم نمیدونم کی قراره من از دست هتل و خوابگاه راحت بشم ... 😢 اینجا هم به شدت سرما خوردم ولی دلم نمیومد مرخصی بگیرم رفتم سر کار باوجودی که دیشب از سر درد تا صبح نخوابیده بودم ... روتیشن اول بچه های خوبی بودن به شدت منضبط و درسخون ولی روتیشن دوم به شدت بچه ها درس نخون یعنی بینشون هستا ولی در حد دوسه تا بقیه فقط میان نگام میکنن ... چندتا دانشجوی پریو ۵ هم دارم که چون فکر میکنن پریوی آخرشونه دیگه استادن ولی نه تشخیص بلدن و نه جرمگیری درست حسابی 🤨🤨🤨🤨🤨یکیشون اومد گفت میشه پرونده مو بدم پریو دویی ها پر کنن من یه مریض دیگه هم دارم گفتم نه خودت هنوز بلد نیستی چارت ها رو کامل کنی خودت انجام بده خلاصه اون روز سه تا مریض رو گفته بود بیان و هرسه تا هم ناقص کار کرد خیلی اذیتم میکنه خیلییییییییی😭 خلاصه اینکه امروز خیلی خسته بودم بدتر اینکه همکارمم نیومده بود خودم تنها باید manage شون میکردم ... 😢 خلاصه با اون مریضی کلا یک ربع هم نتونستم بشینم ... و حرصمم گرفته بود من با مریضی اومدم ولی اینا چیزایی که هزار بار گفتمو باز تو چشمم زل میزنن میگن نمیدونیم .... 😐😐😐😐🤨🤨🤨🤨 الان معلمایی که دانش اموزاشون فلک میکردن درک میکنم 😛😛😛😛😛

  • دکتر محیصا
  • ۰
  • ۰

کجا بودمی؟

چقدر دلم برا نوشتن تنگ شده و چقدر حرف دارم .... چقدر انتقاد دارم از مادر شوهر و همکار و فامیل و خودم و دنیا ....:(   و چقدر راضیم از خدااااا:))))

 

عاقا ما به سختی در دوره ی متاهلی امتحان بورد رو دادیم و چقدر افتضاح درس خوندم ولی خدا رو شکر خوب دادم امتحان رو و خدا رو شکر تر که جایی برای طرح قبول شدم که من و همسر اونجا ساکنیمممم .... خوشحال و خندان و راضی، بهمن ماه برای شروع طرح رفتم دانشگاه ولی با یکی از ناجوانمردانه ترین رفتارا روبرو شدم یه چیزی که باعث شد انقدر افسرده بشم که ماه هاست نتونستم راجع بهش درد و دل کنم ....

 

رفتیم دانشگاه که از قضا یکی از شهرای بزرگ هم بود و بهم گفتن درسته شما و دو نفر دیگه اینجا قبول شدین ولی ما به شما نیاز نداریم ولی اون دونفر شروع به کار کردن... همینقدر وقیح و بی منطق ... خب معیارتون چی بوده برای انتخاب اون دو نفر؟ رزیدنت اینجا بودن ... و در حالی که به من میگفتن من رو نمیخوان خیلی مخفیانه برای گرفتن یک نیروی دیگه که امتیاز کافی نگرفته بود ولی پارتی داشت نامه ی اعلام نیاز زده بودن ... خلاصه این شد که من فروردین رفتم سر خونه زندگیم ولی طرحمو شروع نکردم همین جور مونده بودم شاید فرجی بشه که با پیگیریای همسرم خدا رو شکر اول مهر با تمام شدن طرح یکی از نیروها تونستم طرحمو شروع کنم ... و طرح آموزشیم که کلی هم جذاب و با حضور دانشجوهای خوب و شیطون هست شروع شده... 

روزی دو ساعت تو راهم که به محل کارم برسم یک روزم آف بود که با اعتراض همکاران به شدت دلسوزم الان از همشون یک شیفت بیشتر دارم و تعداد پرزنت هام هم بیشتر است ... اما مهم نیست این نیز بگذرد ... 

 

خیلی دوست دارم هرچی بلدم به دانشجو ها یاد بدم اما بعضیاشون اصلا تلاش من رو که ساعت ها تو راهم که بهشون درس بدم رو قدر نمی دونن و مطالبی رو که بیش از ده بار گفتم رو وقتی برای بار یازدهم میگم تو چشمام زل میزنن و میگن نمیدونم crying دو جلسه ی اول مربوط به بخش عملی پریو با من بود و برای بچه ها یکسری اسلاید با ویسم که نزدیک 2 تا 3 ساعت حرف زده بودم و نکته گفته بودم رو آپلود کردم وسطش یک سوال پرسیدم و خواستم جوابشو بهم ایمیل کنن تعدادی جواب رو ایمیل کردند در حد نوشتن دو تا عدد  ولی یکیشون امروز برام ایمیلی فرستاد که هم سر ذوق اومدم دوباره بنویسم و هم خستگی این 9 ماه از تنم بیرون اومد.....

  • دکتر محیصا