وب نوشته های یک دندانپزشک

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۶/۱۲/۱۰
    B.W
نویسندگان
  • ۰
  • ۰

تلنگر

-هنوز خودمم باورم نشده نزدیک دوماهه خونه نرفتم! شاید علتش درگیری آدم آهنی گونه ام هست که وقتی برای فکر کردن به خونه نداشتم هرچند یک دلتنگی همش همراهمه😔
-خیلی وقت بود که فکر می کردم رانندگی خیلی بی خطره تا اینکه پریروز یک تصادف برام پیش اومد ... تلنگر خوبی بود که بیشتر احتیاط کنم ... و خدا رو شکر ماشین مقابل چیزیش نشد یه کم هم ماشین من داغون شد اما بازم خدارو شکر کردم که اتفاق بدتری نیوفتاد چون واقعا حضور اون ماشین رو بغل صورت خودم حس کردم ...😥😥😥😥 بیشتر از همه حس ناامنی اذیتم کرد ... همیشه اینجور وقتا دنبال یه پناهی هستم که پشتش قایم بشم ... اما خب بزرگ شدن نیاز به تحمل این لحظات داره ...
- این چند روز سکوت خاصی برقرار بود چون هم اتاقی پر شر و شورم رفته بود خونه ... همه چی نظم و آرامش خودشو داشت که تازه امشب اومد ... خودش همیشه میگه انقدر تو خونه حرف می زنم که بابام گوشاشو میگرفته از دستم 😅
  • ۹۷/۱۰/۰۷
  • دکتر محیصا

نظرات (۱)

بلا به دور باشه ان شاءالله
تصادف خیلی بده ، در کسری از ثانیه اتفاق میوفته و اصلا متوجه نمیشی چی شد 

پاسخ:
دقیقا انگار خواب دیدم ... نفهمیدم چی شد 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی