وب نوشته های یک دندانپزشک

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
  • ۹۶/۱۲/۱۰
    B.W
نویسندگان
  • ۰
  • ۰

اربعین

مامان گفت برادرم امشب از مرز رد شد والان عراقه ... دلم پر کشید برای زیارت اربعین ... با کلی خوشحالی به دوستام گفتم برادرم رفته کربلا ... اتفاقا استادم امروز گفت به زیارت اربعین اعتقادی نداره ... که دوستان هم اظهار فضل کردن ما هم اعتقادی نداریم یکیشون گفت خیلیا میرن بهشون خوش بگذره و وای فای مجانی استفاده کنن و یکیشونم گفت اینایی که میرن خلوص ندارن اگه دارن روزای دیگه سال برن .... 

خدای من چرا انقدر براشون راحته چرا انقدر راحته مگر خلوص سنجی دارن ... چطور آدما به خودشون اجازه می دن خدایی کنن ... چرا تمام آرامش ما رو زیر سوال می برن ... جالبه همین آدما معتقدن راه های رسیدن به خداوند به تعداد انسا ن هاست منم به همین اعتقاد دارم ... اما نمیدونم چرا راه هایی که از مدل اعتقادی ما می گذره رو مثل آب خوردن به انتقاد می کشن ... عزیزم فکر می کنی برای حماسه ی عاشورا باید شاد بود و بهش افتخار کنی خب شادیتو بکن با اشک من چکار داری من آدم احساساتی هستم که هر چیزی که برام بوی خدا رو بده اشکمو روان می کنه ... این حماسه باید زنده بمونه من با اشکم به خودم تلنگر می زنم شما اونطوری که دوست دارید...   وقتی می خوام به اعتقاد کسی فکر کنم همیشه این میاد تو ذهنم که اون قطعا پیش خداوند از من بالاتره ... اصلا در زمینه ی اعتقادی خجالت می کشم و خودمو در حدی نمی دونم قضاوت کنم ... ولی همیشه قضاوت می شم ... بارها شده حتی ازم‌سوال نکردن ولی در مورد فکری که بیانش نکردم قضاوت شدم ... 😔😔😔😔


  • ۹۷/۰۸/۰۴
  • دکتر محیصا

نظرات (۱)

سلام. من فکر کنم اینجا کامنت گذاشتم با چه اسمی یادم نیست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی