ان مع العسر یسری ... فان مع العسر یسری
یادمه پارسال همین موقعها بود که با دانشگاه قرار داد بسته بودم و توی یک مرکز بهداشت کار میکرد یه منشی داشتیم که خیلی بداخلاقی میکرد خیلی اذیتم میکرد خیلی تحمل کردم و صبر کردم ...یادمه به خاطر اعصاب خوردی هایی که بهم میداد نتونستم یک ماه اسفند رو درس بخونمهمش روزشماری میکردم قراردادم تموم بشه یه روز انقدر اشک آلود و ناراحت از دستش اومدم خونه که بابا تا دیدم رنگ از روش پرید اونو دیدم فهمیدم خودم چه حالیم اخی بابا چقدر این کلمه ی بابا برام پر از غمه ... بگذریم یادمه شبا خواب میدیدم مسوول امتحان تخصص همین منشیمون بود و سوالا رو اون پخش میکرد صحیح میکرد ... انگار نتیجه ی امسال تخصصم وابسته به تمام صبر و تحملی بود که اون سه ماه داشتم ... چه روزایی بود و گذشت... خداروشکر که الان دارم بازم درس میخونم و دعا میکنم برای منشی که با وجودش سبب خیر برای آزمایش و ظرفیت من شد شاید همین اتفاق ظرفیتی بود برای روزی علم ... خداروشکر برای این رزق بعد از اون همه سختی ...
حَسْبِی مَنْ کَانَ مُذْ کُنْتُ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِیَ اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ
کافى است آنکه تا بوده ام و هستم مرا کافى است کافى است مرا خداى یکتایى که جز او خدایى نیست
- ۹۶/۱۱/۲۹